سجاده خاکـــــــــی

سبکبار باشید تا برسید...

سجاده خاکـــــــــی

سبکبار باشید تا برسید...

مشخصات بلاگ
سجاده خاکـــــــــی



به باد حادثه بالم اگر شکست،چه باک؟
خوشا پریدن با این شکسته بالی ها...

هم سایه ها

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

وقتی خیلی وقت باشد که نباشی ، بودن فراموشت میشود.

باید تمام کلیدها را بزنی تا ویرگول را پیدا کنی.

باید تمام موسیقی ها ومداحی هایت را زیر رو کنی تا یاد بیافتد با کدامیک موقع وب گردی ، بیشتر حال میکردی و دست آخر بی کلامی را انتخاب کنی تا برایت بخواند!

از میان پنجاه تا بیشتر وبی که باز میکنی همان وبلاگ اولی مات میشوی و بغض راه را میبند.

چه گذشته هااااا بر..... بر سبکباران ، بر تلنگر ، بر کمرنگ ، بر نجوا ، بر یاران معین الضعفا ، بر محفل، بر عطیه بر خیلی ها

و بر من !

ماهیچ ... مانگاه...

دیگر یادم رفته کجا سه نقطه میگذاشتم کجا نقطه! حرف دلی و حرف حسابی ندارم.داستان هایم خوابیدن. کتاب های خاک میخورند و من پرستار ... خدارو شکر باهمه آنچه گذشت هنوز عاشقی هایم سر جایش هست. هنوز دلتنگ میشوم وهنوز با احساسم.

 

بالاخره دل رو زدم به دریا و کار فرهنگی تو بیمارستان رو شروع کردم. تو زمانی که وایبر واتساپ و لاین دارن قدرتنمایی میکنن من مثل متحجرها کتاب معرفی میکنم و کتاب امانت میدم.
 به امید دوباره فراگیر شدن لذت ورق زدن و استشمام بوی کتاب به جای لایک کردن ، کپی وپیس کردنهای تکراریه پست های شاد ، مثبت هجده و درکل مچاله شدن پشت گوشی ها و فسیل شدن!

البته توی کار نشریه هم هستم. یه ویژه نامه بمناسبت محرم...

چند وقت پیش میخواستم در را به روی دلم ببندم و سفر کنم کاشان. نشد... راه ورسم سفر بلد نبودم ، خام حرف رفیق شدم، دلتنگ عشق بودم، هرچی

مهم اینه که نشد و من همین جا ماندم.

  • میم.اعشا