قرارم می آیــــــد...
يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۳۱ ب.ظ
هیچ فصلی زیباتر از این پاییز نیست. فصلی برای عاشقی... هنوز از راه نرسیده دل آدمی رو زیرو رو میکنه...
گویی جان تازه می دهد.
همه چی خوبه فقط دلتنگم! آخه هیچی مثل دلتنگی نیست...
تو بخندی.... همه چی خوبه...
تو که رفتی ورسیدی به بهار... هنوز اینجا سر کوه ها برفه...
.... مرد ویرون بشه خیلی حرفه!!!
* بالاخره اساب کشی کردیم رفتیم خونه جدید! یه جای دور... این اطراف هنوز بیابونه و آدم کم یاب!
اینجا ازاین تیغ ها هست که تو بیابون رد میشه، گاهی رد میشه!
تازه گون هم پیدا میشه! البته طرف ما اینطوره. اونطرف تر که مثل شهر آباده! والبته پر از آسمون خراش!!!
خلاصه اینجا نون تازه خبری نیست.
حالا هر وقت بخام بیام تو شهر باید کلی تو راه باشم.از اینجا تا بیمارستان یک ساعت با سرویس خصوصی راهه! خدارو شکر سرویس هست وگرنه اخراجم رو شاخش بود! وای اگر از سرویس جا بمونم....
** سه ماهه دیگه طرحم تموم میشه... ارشد هم که متاستفانه دست کم گرفت مارو...
حالا باید بیافتم دنبال کار .از استخدامی که خبری نیست . موندم تو انتخاب بیمارستان واسه قراردادی!!!
این نوعش و ندیده بودیم دیگه!
اما عجب دورانی داشت طرح.........
خوشحالم که بخش قلب کار کردم. خیلی به تریپم میومد . آی مخاطبان! دعا کنید ویژه کار شم اونم تو قلب!
*** میخام دوباره داستان نویسی رو شروع کنم. بصورت حرفه ای تر... شاید کار به جای باریک بکشه و مجبورم بشم برم تهران...
اون روزهای پاییزی را دوست دارم... دوست خواهم داشت...
و حرف آخر...
لیلای من کجاست رو که زیر ورو میکردم، دیدم زیاد بوده وقتایی که خداحافظی کردم وچند روز دیگه اش دست از پا دراز تر برگشتم.
الان که خوب نرفته بودم ولی یکم نبودم... هرچند داشتم مثل الیور توییس و کوزت خدابیامرز کار میکردم!
(عجب بلاییه این اسباب کشی)
هدف متعالی من ؛
بسمه تعالی
میخام به نوبه خودم نزارم راهی که معین ریئسی میرفت، ناتموم بمونه...
میخام آخرم مثل آخر اون مرد بشه!
میخام برم اما خوب وقشنگ...
دلبسته ام به پاییز
شاید از سر مهر بیایی...
- ۹۲/۰۶/۳۱
امیدوارم به اهداف متعالی تان برسید.
ما را هم دعا کنید.
یا علی