سجاده خاکـــــــــی

سبکبار باشید تا برسید...

سجاده خاکـــــــــی

سبکبار باشید تا برسید...

مشخصات بلاگ
سجاده خاکـــــــــی



به باد حادثه بالم اگر شکست،چه باک؟
خوشا پریدن با این شکسته بالی ها...

هم سایه ها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت

چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعله ای بود که لرزید ولی جان نگرفت


جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من

مثل فواره سرگریه به دامان نگرفت


دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی
قصه ی عاشقی ما سر و سامان نگرفت


هرچه در تجربه عشق سرم خورد به سنگ

هیچ کسی راه بر این رود خروشان نگرفت


مثل نوری که به سوی ابدیت جاری است

قصه ای باتو شد آغاز که پایان نگرفت


ضد چهارمین کتاب فاضل نظری (یا  ابوالفضل ، همان همکلاسی شیطون استادم) شاعر جوان و دوست داشتنی معاصر می باشد.

شاید تصورش سخت باشد ولی او فارغ التحصیل کارشناسی معارف اسلامی از دانشگاه امام صادق و  دکترای رشته مدیریت تولید و عملیات از دانشگاه شهید بهشتی است.

هرچند شعرهایش بیشتر دلگیرم می کند ... ولی آنقدر دوستشان دارم که به هرکسی که بسیار دوست میدارم ، سه گانه اش را هدیه میدهم.

وحال ضد... با همه انتظاری که برای خواندنش کشیدم و همه احترامی که برای شاعرش قائلم، با همه اینها آنقدر معرکه نبود.

هنوز آن ها و گریه های امپراطورش بیشتر به دلم می نشیند.

اما خوب ... البته که زیبایی در سیرت اصل است... باشد که خوب بنگریم...



بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست
آه! بی تاب شدن عادت کم حوصوله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست ...

  • میم.اعشا

نوشتن همچین پستی اونم وقتی همه جارا تب انتخابات فراگرفته، کمی بی معنیه! البته شاید!

شاید چون برای خودم مردی در تبعید ابدی علاوه بر  لذت بخش ومفید بودن ، بسیار با معنی بود!


بگذارید از زیباترین و هیجان انگیزترین قسمت کتاب شروع کنم. از میدان محاکمه ملاصدرا...


گفت: ملاصدرای شیرازی! شمارابه کفر و زندقه متهم کرده اند. پاسخی منطقی و مطلوب ارائه دهید.

ملا، باآن صدای گرم و رسا، اشهد خویش را بگفت، وآنگاه بر سر "علی ولی خداوندست" تاکیدی ویژه ی نهاد.

-مسلمانم. به خدای یگانه ایمان دارم وبه کتاب آسمانی قرآن کریم که کلام خداست. از پیروان ائمه اطهار ومعصومانم. به ظهور دوباره ی امام آخرین، معتقدم وبه ریشه کن شدن ظلم و زور وبه روز قیامت و...

- اثبات کنید!

- اثبات کردنی نیست ملا! اگر بخواهند بپذیرند، در همین حد می پذیرند. وبسیار کم ازاین هم می پذیرند. اگر نخواهند ،هزاربار بیش ازاین راهم نمی پذیرند. انکار ،دیوار ندارد؛ ظلم وناسپاسی هم!

کافران ومشرکان ،خویشتن را کافر ومشرک نمی نامند بلکه ما موحدین را " دیوانه ی شیفته ی وهم " می خوانند. این بلا را بر سر پیامبر ما و گروه بزرگی از پیروان او نیز آورده اند؛مان یز پیرویم و شیعه همان راه...

- حد جواب نگه دارید! اینجا ، شما را برای موعظه نخواسته اند!

حد پرسش نگاه دارید ملا! دراینجا هیچ غریبه نمی بینم تا احتیاج به ریا باشد.

اگر تعهد به گردن زدنم دارید، هیچ نیازی به اثبات گنهکاری وشرک و الحاد بنده نیست! بزنید و آسوده شوید. که مانیز آسوده خواهیم شد به خدای کعبه سوگند!


کتاب مردی در تبعید ابدی درباره زندگینامه حکیم  و فیلسوف شیعه ،ملاصدرای شیرازی است.
از روزگاران قدیم میان استدلالیون (فلاسفه) و اهل دل (عرفا) دعوا بر سر راه رسیدن به خدا وجود داشت. «ملاصدرای شیرازی» یا همان «محمد» صمیمی کتاب مردی در تبعید ابدی، کسی است که راه بینابینی را برگزید. راهی که دل می رود و عقل می پذیرد.

ملاصدرا برای رسیدن به کمال و رستگاری در کنار پایبندی به فرایض دیدن واحکام واجب آن، سیر سلوک و عرفان را نیز برای دستیابی به حقیقت دین ضروری می دانست.

خیلی وقت بود که داستانی به این گیرایی نخوانده بودم. این کتای نوشته مرحوم نادر ابراهیمی ،داستان نویس معاصر ایرانی است. مردی دنیادیده ، هنرمند و ورزشکار!
بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم-ابن مشغله- یک عاشقانه آرام-آتشْ بدون دود -از جمله ده ها کتابی است که ابراهیمی نوشته است.


.....

-پسرجان!این حرف ها چیست که می زنی؟ اگر بجای من نشسته ای ،سخن مرا بگو که سخن قدماست و بزرگان و محققان قبل از ما. ابداع ، چرا میکنی پسرجان؟

- حضرت استاد! قدمای عقلا هیچ یک مصر نبودند براینکه آنچه می گویند ، مسلم مطلق است. جز کلا خدا وآنچه پیامبران وائمه اطهار به فرمان خدا گفته اند، سخنی نیست که نتوان تغییر داد واصلاحش کرد!

- جوان! با این اعتقادات مخرب که داری، به کار ما نمی آیی. از محضر ما برو! برو برای همیشه!

یا ما کمیم برای تو ، یا تو گنگی برای ما!

- ما کمیم برای جهان، گنگیم برای همگان! چه فرقی میکند که کجا باشیم؟ اصل آنست که تا هستیم، درجایی باشیم. ما درد سیلابیم، شما سیل بندی برای ما. به خفت نرانیدمان و به ذلت گرفتارمان نکنید. تحمل مان کنید تا شاید در پناه شما نقص برخی از سخنان قدما را برطرف کنیم و ذره یی بر کوه، قطره یی بر دریا بیفزاییم.


باشد که مقبول افتد.

والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود

آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست


زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول

آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست


دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما

گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست


یک دست جام باده و یک دست جعد یار

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

  • میم.اعشا
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • میم.اعشا