سجاده خاکـــــــــی

سبکبار باشید تا برسید...

سجاده خاکـــــــــی

سبکبار باشید تا برسید...

مشخصات بلاگ
سجاده خاکـــــــــی



به باد حادثه بالم اگر شکست،چه باک؟
خوشا پریدن با این شکسته بالی ها...

هم سایه ها

چون دو رود...

جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۲۵ ق.ظ

هر چیز که خدا بخواهد


این دل شکستگی بهانه ای شد برای فهم بی وفایی دنیا، برای درک نابودن ونماندن دیگری

و بودن وماندن همیشگی تو...

برای تنها شدن وفقط برای تو شدن...

شاید ... شاید لازم بود پشتم اینطور ناگهان خالی شود تا بفهمم جای پایم سست است وبه هیچ تکیه زدم.

شاید لازم بود اینگونه به ناحق چوب خیانت کسی را بخورم که هنوز هم دوستش دارم ...

شاید لازم بود بازنده میدان شوم... بازنده بمانم...

تا دعا هایم شکل بگیرند و رنگ عوض کنند...


اما بنظرم دیگر لازم نبود رسوایم کنی...لازم نبود دلم را بسوزانی...

میدانی به همان جرمی که ب ناحق حکم دادی ،محکوم شدم؟ مبتلاشدم؟

باری... من سرپا احساس بودم که به جفایی خط خوردم و از پله نردبام افتادم...

... خوش بحالت تو هنوز بالایی وبالاتر می روی...

لطفا به حق احساس ساده من که مرد ، دعایم کن که به پای نردبام برگردم...

راستش دیگر من سراپا ترسم...

ومی ترسم... ومی ترسم...


اما براستی ناگهان چقدر زود دیر میشود...


شاید مثل دو خط متقاطع... دلم برای آن نقطه صمیمی که هم وصال بود وهم فراق تنگ شده...


دلم برای آن نقطه ، تاب ، نان ، شال ،پلاک و قرار پنجشنبه ها تنگ شده...

دلم برای دیدار ناگهانی غروب جمعه ها ، تن ماهی، انگور ، دست خط زشتت والبته قرار روز فردا تنگ شده است...


جدایی چون دو رود...


شاید این اتفاق بهتر است ...!

" دل من شاید آن قطاریست که به مقصد خدا می رود "


  • میم.اعشا

سکوت

دل تنگی ها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی