سجاده خاکـــــــــی

سبکبار باشید تا برسید...

سجاده خاکـــــــــی

سبکبار باشید تا برسید...

مشخصات بلاگ
سجاده خاکـــــــــی



به باد حادثه بالم اگر شکست،چه باک؟
خوشا پریدن با این شکسته بالی ها...

هم سایه ها

نوشتن همچین پستی اونم وقتی همه جارا تب انتخابات فراگرفته، کمی بی معنیه! البته شاید!

شاید چون برای خودم مردی در تبعید ابدی علاوه بر  لذت بخش ومفید بودن ، بسیار با معنی بود!


بگذارید از زیباترین و هیجان انگیزترین قسمت کتاب شروع کنم. از میدان محاکمه ملاصدرا...


گفت: ملاصدرای شیرازی! شمارابه کفر و زندقه متهم کرده اند. پاسخی منطقی و مطلوب ارائه دهید.

ملا، باآن صدای گرم و رسا، اشهد خویش را بگفت، وآنگاه بر سر "علی ولی خداوندست" تاکیدی ویژه ی نهاد.

-مسلمانم. به خدای یگانه ایمان دارم وبه کتاب آسمانی قرآن کریم که کلام خداست. از پیروان ائمه اطهار ومعصومانم. به ظهور دوباره ی امام آخرین، معتقدم وبه ریشه کن شدن ظلم و زور وبه روز قیامت و...

- اثبات کنید!

- اثبات کردنی نیست ملا! اگر بخواهند بپذیرند، در همین حد می پذیرند. وبسیار کم ازاین هم می پذیرند. اگر نخواهند ،هزاربار بیش ازاین راهم نمی پذیرند. انکار ،دیوار ندارد؛ ظلم وناسپاسی هم!

کافران ومشرکان ،خویشتن را کافر ومشرک نمی نامند بلکه ما موحدین را " دیوانه ی شیفته ی وهم " می خوانند. این بلا را بر سر پیامبر ما و گروه بزرگی از پیروان او نیز آورده اند؛مان یز پیرویم و شیعه همان راه...

- حد جواب نگه دارید! اینجا ، شما را برای موعظه نخواسته اند!

حد پرسش نگاه دارید ملا! دراینجا هیچ غریبه نمی بینم تا احتیاج به ریا باشد.

اگر تعهد به گردن زدنم دارید، هیچ نیازی به اثبات گنهکاری وشرک و الحاد بنده نیست! بزنید و آسوده شوید. که مانیز آسوده خواهیم شد به خدای کعبه سوگند!


کتاب مردی در تبعید ابدی درباره زندگینامه حکیم  و فیلسوف شیعه ،ملاصدرای شیرازی است.
از روزگاران قدیم میان استدلالیون (فلاسفه) و اهل دل (عرفا) دعوا بر سر راه رسیدن به خدا وجود داشت. «ملاصدرای شیرازی» یا همان «محمد» صمیمی کتاب مردی در تبعید ابدی، کسی است که راه بینابینی را برگزید. راهی که دل می رود و عقل می پذیرد.

ملاصدرا برای رسیدن به کمال و رستگاری در کنار پایبندی به فرایض دیدن واحکام واجب آن، سیر سلوک و عرفان را نیز برای دستیابی به حقیقت دین ضروری می دانست.

خیلی وقت بود که داستانی به این گیرایی نخوانده بودم. این کتای نوشته مرحوم نادر ابراهیمی ،داستان نویس معاصر ایرانی است. مردی دنیادیده ، هنرمند و ورزشکار!
بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم-ابن مشغله- یک عاشقانه آرام-آتشْ بدون دود -از جمله ده ها کتابی است که ابراهیمی نوشته است.


.....

-پسرجان!این حرف ها چیست که می زنی؟ اگر بجای من نشسته ای ،سخن مرا بگو که سخن قدماست و بزرگان و محققان قبل از ما. ابداع ، چرا میکنی پسرجان؟

- حضرت استاد! قدمای عقلا هیچ یک مصر نبودند براینکه آنچه می گویند ، مسلم مطلق است. جز کلا خدا وآنچه پیامبران وائمه اطهار به فرمان خدا گفته اند، سخنی نیست که نتوان تغییر داد واصلاحش کرد!

- جوان! با این اعتقادات مخرب که داری، به کار ما نمی آیی. از محضر ما برو! برو برای همیشه!

یا ما کمیم برای تو ، یا تو گنگی برای ما!

- ما کمیم برای جهان، گنگیم برای همگان! چه فرقی میکند که کجا باشیم؟ اصل آنست که تا هستیم، درجایی باشیم. ما درد سیلابیم، شما سیل بندی برای ما. به خفت نرانیدمان و به ذلت گرفتارمان نکنید. تحمل مان کنید تا شاید در پناه شما نقص برخی از سخنان قدما را برطرف کنیم و ذره یی بر کوه، قطره یی بر دریا بیفزاییم.


باشد که مقبول افتد.

والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود

آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست


زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول

آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست


دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما

گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست


یک دست جام باده و یک دست جعد یار

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

  • میم.اعشا

چند سالیست که  با شروع فصل تابستان دوره کتاب خوانی متفاوتی را شروع میکنم.

متفاوت از این نظر که تعداد کتابهایی که میخوانم بیشتر و متنوع تر می شود !

کتابهای طول ودراز و نادری را هم که در طول سال حسرت خواندنش را کشیدم و یا دوستان توصیه می کردند و... در این فصل می خواندم.

خلاصه تابستان برایم مساوی بود با مطالعه آزاد به معنای تمام! و این اولویت بود حتی در سفر و گردش و ...

 سال پیش متاستفانه بدلیل  یکسری مشکلات شخصی از جمله شروع طرحم(من یک پرستارم!) این برنامه کمرنگ شد . وحال بعد از یکسال دلم می خواهد این تابستان هم داغ داغ بگذرد. بیاد دوران دانشجویی..

میخواهم کمی زودتر شروع کنم.

خوشحال می شوم کتاب های خوب .پربار و قشنگی که تا حالا خواندید را بهم پیشنهاد بدهید. با هر موضوع وسلیقه ای که باشد ...

و این پست برای همین است...

منتظر پیشنهادات شما هستم...

  • میم.اعشا

کلید آوردند، در باز نشد .کلنگ آوردند، به دیوار اثر نکرد... فاطمه میزبان حریم خدا بود...

آنکه نشد محرم در حرم راه نیابد...

آنگاه که خواستند قنداقه ات را-چنانکه رسم عرب بود- بدست شجاع دلی دهند که چشم به روی او بگشایی تا مانند او شوی،قنداقه ات بدان آنکه پلکی زنی دست بدست پدر وعموهایت گذشت،تا اینکه در آغوش نبی خدا ،چشم آسمانی ات را گشودی...لبهایت لهجه ملکوت گرفت که "قد افلح المومنون..."

"سوره احساس نبی! تو در میان امت شبیه "قل هوالله احد" هستی در قران!که اگر کسی یکبار بخواند،مثل این است که یک سوم قران را تلاوت کرده واگر مومنی دوبار بخواند دوسوم وآنگاه که سه بار ،اجر قرائت تمام قرآن با اوست.

واما تو،هرکه با قلب دوستت بدارد ،یک سوم ایمان را دارد.آنکه با قلب وزبان یاریت کند، دوسوم ایمان بااوست ومومنی که با قلب وزبان ودست،در دوستی با تو باشد،تمام ایمان از آن اوست..."


این یادداشت را سال پیش هم در وبلاگ سابقم  " لیلای من کجاست" منتشر کرده بودم.


سفر...

روزها وشبهای خوبی در پیش است . روزهایی به رنگ آبی آسمانی ،سبز دریایی...

باید که به خلوتی رفت واندکی از این بودن های سرد و تکراری دور شد. مجالی برای تن ها ی تنها بودن.

برای خودت وبرای خودت بودن... برای با او یکی شدن. نفـــــــــس گرفتن.


باید چند روزی در لیست از خوبها خودت را به زور جا کنی شاید که به لطف طالب وصال بودن ، واصل شوی . شاید...


الهی ... معاذ الله...


  • میم.اعشا

بهانه برای نوشتن  بسیار بود...


دیروز یکی از بچه ها گفت اگر فلانی تایید صلاحیت بشه، من تو انتخابات شرکت نمی کنم! چه معنی داره ترس و محافظه کاری خودشون رو بزارن به حساب مصلحت اندیشی نظام؟

انحراف فلانی مبرهن و شفافه.... آخر چرا باید مردم رو گیج کنن؟ مسخره کنن؟...


چند لحظه ای به حرفاش فکر کردم... داشتم با خودم کلنجار میرفتم  و دنبال یه حرفی واسه زدن بودم که یهو مربی به نقل از آقا گفت : مصلحت چیز جدایی از حقیقت نیست...بعبارتی مصلحت اندیشی در تقابل با حقیقت نیست وبلکه جزیی از آن است.


واین یکی از چندین شبهاتی بود که این روزهامیشنوم....

خوب ... اشتباه ما کجاست؟ چرا براحتی جانماز آب می کشیم؟ توهین می کنیم؟ قضاوت اشتباه می کنیم؟ اظهارنظر غلط می کنیم؟ وحتی زیاد حرف می زنیم؟


نامه های حضرت امیر در نهج البلاغه را بخونیم.

ما قرار نیست بخاطر اشخاص رای بدهیم یا ندهیم. وظیفه ما چیز دیگریست! معیار های انتخاب را بشناسیم! و اصل اینکه چرا باید رای دهیم . برای که وبرای چه رای می دهیم!


این روزها هوا بس ناجوانمردانه گرم می شود!

باید برای خودمان چتری آماده کنیم. سوز آفتاب بیش از قطرات باران چتر می طلبد...

گرما زدگی درد بدی است!

 آفتاب سوز  که شوی ، سرخ می شوی! رسوا  می شوی! ودر آخر سیاه میشوی...


 عقیده دارم ماه رجب خیلی مهمه... مهمه چون ماه تفکر و تعقل است...ماه مقدماتی،آماده سازی...


قدر این ماه را بدانیم...


  • میم.اعشا

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد 

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

 

لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

 

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر 

هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

 

هر کسی در دل من جای خودش را دارد 

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

 

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!

 

                        فاضل نظری

  • میم.اعشا

عفاف و حجاب یکی از ارکان اساسی فرهنگ جامعه اسلامی ما است که در طی سال‌های پس از انقلاب، همواره محل بحث و چالش‌های فراوانی بوده است. درحالی‌که عفاف مفهومی فردی و اجتماعی است، حجاب امری صرفاً اجتماعی می‌باشد که نقش مهمی در تحکیم پایه‌های اخلاقی و انسانی جامعه دارد.

در این میان سینما به‌عنوان رسانه‌ای پویا و محبوب با پتانسیل‌های بالا، جایگاه ویژه‌ای در امر حفظ و ترویج حجاب دارد. هنر سینما و جذابیت همراهش، همان‌طور که می‌تواند مروج حجاب باشد، می‌تواند عنصر موثری در سرکوب و تخریب چهره حجاب در جامعه باشد. چه بسا اگر نتواند رسالت خود را در این زمینه به خوبی اجرا کند، آثار زیان‌بارتری نسبت به سایر محصولات فرهنگی، به بار آورد. الگوبرداری از هنرمندان جدا از درست یا نادرست بودنش، امری اجتناب‌پذیر است.

ناگفته نماند که سینماگران ما وظیفه بسیار سخت‌تری نسبت به سایر هم‌کیشان خود در سایر نقاط جهان دارند. ایستادگی در برابر فطرت اصیل سینما که هنری برخاسته از شهوت و شهرت است و ایفای نقش همراه با عنصر جذابیت و سرگرمی، بدون انگاره‌های جنسی و خودنمایی کار بسیار مشکلی است.

قابل ذکر است که سینمای فعلی ایران، همواره بسیار پاک و انسانی‌تر از سینمای غرب بوده است. با این حال مسیری که این سینما طی می‌کند با مسیر آرمانی و مورد انتظار ما بسیار فاصله دارد.

بررسی کارنامه سینمایی دولت نهم و دهم از این جهت قابل اهمیت است که نمی‌توان نقش مهم و تاثیرگذار  مسئولین را در صدر مدیریت فرهنگی و هنری کشور، انکار کرد.

سینمای ایران درحالی وارد چهارمین دهه‌ی خود می‌شود که سه دوره متفاوت را پشت سر گذاشته است؛

دوره اول، دوره‌ای شعارزده، سرد و بی‌روح و همراه با نظارتی سخت‌گیرانه! و سپس دوره دوم، دوره حیاتی نو با گرایشات سکولاریستی و غرب‌زده، که تفکرات روشنفکرانه زیربنا و محتوای اصلی اکثر فیلم‌ها را در آن دوره تشکیل می‌داد و دوره سوم، دوره‌ای منفعل و بی‌هدف که می‌توان آن را دوره‌ی گام‌های سرگردان نامید؛ گام‌های که گاه به عقب و گاه به جلو برداشته شدند.

مهم‌ترین نقطه اشتراک این دوره‌ها، مدیریت سینما با بودجه و نظارت دولتی می‌باشد.

  • میم.اعشا

چیز یک:

روز مادر آمد ... دلم میخاست یک پست بگذارم واز مادر حرف بزنم.

نشد. لیاقت نبود. 

فقط همینو بگم که وقتی به آخر میرسی، خسته میشوی و دراز به دراز بر روی حاشیه راه دراز میکشی...

فقط دلت یکی را میخواهد؛ یکی که سر بر زانویش بگذاری ... آن وقت دلت میخواهد آرام بگیری و با خیال راحت بخوابی... مادر تنها کس است.

روز مادر رفت...


چیز دو:

روز استاد آمد.

واستاد... ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان

                                                 جان به غم هایش سپردم نیست آرامم هنوز..

کسی که اگر باشد جای خالی هیچ کس را حس نخواهی کرد و وقتی که نباشد انگار هیچکس نیست. دلتنگ همه میشوی... و تو چه میدانی از نفس گرم استاد. از انگشتر در نجفش....

از مهربانی هایش که تو را بیشتر میترساند وبه گریه میاندازد تا شاد کند...

کسی که درد جای خالیش ، آتشت میزند.... امان از تشنگی... بر من ببار استاد...


چیز سه:

و روزهایی که از کار خسته شدم. از کم کاری ها... از از هم کاهیدن ها...

از نامردی و دیکتاتوری مدیران بی تقوا و لجباز و خودنما

از کمبود ها ... از نبودنها... از سکوت های اجباری...

از توهین وزیری که خودش خوب میداند که عیب کار در چیست!

ولی انگار نمیداند... 

و من دلخوشم به سرانجام دعاهای بی منت دوستان خدا...


چیز چهار...

دیشب... سوره حشر...

آقا یعنی میشود که بیایی؟

یا زینب ادرکنـــــــــــــــــی...


  • میم.اعشا

هیئت مدیره نظام پرستاری تهران در واکنش به اظهارات توهین آمیز وزیر بهداشت به پرستاران، نامه سرگشاده گلایه آمیز صادر کرد.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نظام پرستاری ؛ متن این نامه به این شرح است:

جناب آقای احمدی نژاد

رئیس محترم جمهور

 با سلام و احترام با عنایت به بازدید سرزده وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی  که به همراه خبرنگار سیما در روز چهارشنبه مورخ 11/2/92 از بیمارستان امام حسین(ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد و به علت نارضایتی بیماران و همراهان از ارائه خدمات بهداشتی و درمانی، ایشان با گذشت از مسببان اصلی نارضایتی مردم با همکار پرستاری که در حال پاسخگویی بود، متأسفانه با رفتار بسیار بی ادبانه و بدور از نزاکت و به صورت توهین آمیز با همکار پرستار برخورد کرد که باعث رنجش خاطر جامعه پرستاری و التهاب درجامعه پرستاری کشور شده است. این درحالی است که علی رغم مشکلات عدیده اعم از کمبود شدید نیروی انسانی، تبعیض های بی حد و حصر و شرایط بسیار سخت، پرستاران با تمام توان و تلاش و بی ادعا و منت سعی در ارائه خدمات مناسب دارند و همواره و مستقیماً پاسخگوی بیماران، همراهان و مردم عزیز هستند.

آقای رئیس جمهور این توهین به مقام پرستار در روز زن و معلم توسط بالاترین مقام اجرایی وزارت بهداشت که باید برای همه الگو باشد اتفاق افتاد!در حالی که مقام معظم رهبری، حضرت عالی و سایر مسئولان همواره به حفظ شأن، منزلت و احترام به این قشر محروم تأکید داشته اند لذا جامعه پرستاری انتظار دارد در اولین فرصت ممکن وزیر بهداشت در همان برنامه پخش شده در سیما (خبر 20:30) از جامعه پرستاری عذر خواهی کند در غیر این صورت عواقب ناشی از این برخورد زشت قابل پیش بینی نیست.

                                                                                       یعقوب قدسیان

                                                                   رئیس هیات مدیره نظام پرستاری تهران
  • میم.اعشا

چه رسم بدی است که تا وقتی نعمتی را داری متوجه نیستی و همین که نعمت از تو فوت شد افسوسش را میخوری! و این شرح حال چون منی است که کلاس سبکباران را از دست داده ام. هرچند دوستان زحمت می کشند و خلاصه مطالب کلاسها را روی وب می گذارند ولی خب شنیدن کی بود مانند دیدن...

این شد که به سراغ یادداشت های سال قبل رفتم در ابتدای ماه رجب...و چه خوب تذکری بود...شاید به دل شما نیز بنشیند:

آدم مذهبی با تقویم قمری باید خو بگیرد...دقت کن جمادی در حال تمام شدن است از الان باید برای خودت برنامه داشته باشی.

از رجب تا شعبان و بعد هم رمضان یک پرسه است. در بحث های اخلاقی این دو ماه(رجب و شعبان) بسیار مهم است اساسا کسی در رمضان به او اِعطا می شود که در این دو ماه به قول آقای مشکینی حداقل ظرف خود را تمیز کرده باشد.

بیشترین کارت مطالعات اخلاقی باشد و به آن ها عمل کن.حداقل هر ماه سه روز  روزه...ساعات بیدار شدنت را مواظبت کن.

رجب و شعبان سحرخیزی... سکوت... و تهجد را باید بیشتر کرده باشی. سکوت خیلی مهم است. اصلا باید زورت بیاید حرف بزنی... قرائت قرآن از رجب شروع کن برنامه ات را از الان تنظیم کن... نماز شب را حداقل هر شب جمعه را بخوان.

و بدان برای چه داری تلاش می کنی؟ که ماه رمضان را عارف و سالک وارد شوی که در ماه رمضان المبارک فقط جمع کنی... از نظر قبض و بسط و عرفان آخرین ماهی است که باید یک سالت را جمع کنی...


برگرفته از وبلاگ

 سبکبار باشید تا برسید...

  • میم.اعشا

نوای نی نوای بینوایــــــــی است

هوای ناله هایش نینــــــوایی است

غـــــــــم نی بند بند پیکر اوست

هـــوای آن نیستان در سر اوست

...اگر نی پرده ای دیــــــــگر بخواند

نیســــتان را به آتش می کشاند


  • میم.اعشا